معنی دستگاه تنظیم موتور
حل جدول
تون آپ
تنظیم موتور با دستگاه
توناپ
تنظیم موتور
تون تاپ
تون آپ
تونآپ
توناپ
تنظیم موتور خودرو
تون آپ
دستگاه تنظیم گر
تیونر
دستگاه تنظیم کننده الکترونیکى
تیونر
فارسی به عربی
عربی به فارسی
تنظیم , تعدیل , قاعده , دستور , قانون , ایین نامه
لغت نامه دهخدا
تنظیم. [ت َ] (ع مص) مبالغه ٔ نظم. (تاج المصادر بیهقی) (زوزنی). درکشیدن جواهر به رشته وسخن در وزن. (منتهی الارب) (از اقرب الموارد). درکشیدن جواهر به رشته و وزن ترتیب دادن سخن را. (ناظم الاطباء). جواهر به رشته کشیدن. (آنندراج). ترتیب شعر وبه رشته کشیدن مروارید. (ناظم الاطباء):
با چنین پیران لابل که جوانان چنین
زود باشد که شود عقد خراسان تنظیم.
؟ (از تاریخ بیهقی چ ادیب ص 390).
|| مجازاً بمعنی درستی امورات شهر و دیار. (آنندراج). ترتیب و آراستگی و انتظام. (ناظم الاطباء). ترتیب دادن. (منتهی الارب). || نظام برآوردن ماهی. (منتهی الارب) (ناظم الاطباء). پر گردیدن شکم ماهی و سوسمار از تخم. (از اقرب الموارد).
فرهنگ واژههای فارسی سره
هماهنگی
معادل ابجد
2542